عقد لازم چیست؟ 🫱🏻🫲🏾 تفاوت عقد لازم با عقد جایز⚡️
عقد لازم یک نسخه قرارداد است که به شکل قانونی بین دو طرف توافق شده و از طریق آن، مواردی مانند قیمت، شرایط و تعهدات مربوط به یک توافق تجاری یا مالی مشخص میشود. این قرارداد به صورت رسمی و نهایی بین دو طرف به منظور انجام یک تعهد مشترک منعقد میشود. بر اساس قانون مدنی ایران، عقد لازم حداقل شامل نام و نام خانوادگی طرفین، هدف، قیمت، موعد تحویل و پرداخت، تضمین، شرایط انجام، ضمانت و تعهدات متقابل طرفین میباشد. همچنیناین نوع عقد میتواند شرایط اضافی نیز داشته باشد که منعکسکننده اختیاری بین طرفین است،برقراری یک عقد لازم میتواند به اطمینان بخشیدن به هر دو طرف از تعهدات و حقوق خود کمک کند و از ورود به اختلافات و ابهامات جلوگیری نماید. این قرارداد نقش مهمی در حفاظت از منافع طرفین دارد و میتواند در صورت عدم انجام تعهدات متعاقب عقد لازم، راه حلهای قانونی و قضایی را فراهم کند.
عقد لازم چیست؟
عقد لازم در قانون مدنی ایران به نوعی از قراردادها گفته میشود که طرفین معامله حق فسخ آن را ندارند مگر در موارد مشخصی که به آنها اجازه فسخ داده شده است. به عبارت دیگر، در عقد لازم، تعهدات ایجاد شده برای طرفین قطعی و الزامآور است و آنها نمیتوانند به طور یکجانبه از آن شانه خالی کنند. برخی از موارد استثنا که در آن فسخ عقد لازم امکانپذیر است. در ادامه نمونه هایی از عقود لازم برای آشنایی بیشتر شما مورد بررسی قرار میگیرد.
نمونههایی از عقود لازم عبارتند از:
- بیع (خرید و فروش): در عقد بیع، فروشنده متعهد میشود که مال مورد معامله را به خریدار منتقل کند و خریدار متعهد میشود که ثمن معامله را به فروشنده بپردازد.
- اجاره: در عقد اجاره، موجر متعهد میشود که منفعت عین را به مدت معین به مستأجر واگذار کند و مستأجر متعهد میشود که اجاره بها را به موجر بپردازد.
- صلح: در عقد صلح، طرفین دعوایی که با یکدیگر دارند را با توافق یکدیگر حل و فصل میکنند.
- نکاح (ازدواج): در عقد نکاح، زن و مرد به یکدیگر تعهد میکنند که زندگی مشترکی را آغاز کنند.
عقد جایز چیست؟
عقد جایز در اصطلاح حقوقی، عقدی است که هر یک از طرفین میتواند هر وقت که بخواهد، بدون نیاز به رضایت طرف مقابل، آن را فسخ کند. به عبارت دیگر، در عقد جایز تعهدات ایجاد شده برای طرفین غیرقطعی هستند و آنها میتوانند به طور یکجانبه از آن شانه خالی کنند.
نمونههایی از عقود جایز عبارتند از:
- وکالت: در عقد وکالت، وکیل به موکل وکالت میدهد تا امری را به جای او انجام دهد. موکل میتواند در هر زمانی که بخواهد، وکالت را فسخ کند.
- هبه: در عقد هبه، هبهکننده مالکیت مال مورد هبه را به طور بلاعوض به گیرنده هبه منتقل میکند. هبهکننده میتواند در هر زمانی که بخواهد، هبه را فسخ کند.
- ودیعه: در عقد ودیعه، امانتگذار مال خود را به امانتدار میسپارد تا از آن نگهداری کند. امانتگذار میتواند در هر زمانی که بخواهد، مال خود را از ودیعهدار مطالبه کند.
راههای فسخ عقد لازم
گاهی اوقات وضعیت معاملات طوری پیش میرود که شخص نمیتواند به تعهدات خود وفا کند یا به دلایل دیگر نیاز به فسخ عقد دارد. در این صورت، وجود راههای فسخ عقد لازم مورد بررسی قرار میگیرد، این در حالی است که عقد جایز در مقابل عقد لازم قرار دارد و در آن هر یک از طرفین میتواند هر وقت که بخواهد، بدون نیاز به رضایت طرف مقابل، آن را فسخ کند. از جمله راه های فسخ عقد لازم میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
- وجود شرط فسخ در عقد: در ضمن عقد لازم میتوان شرط فسخ را درج کرد. در این صورت، با تحقق شرط، طرف مقابل میتواند عقد را فسخ کند.
- اعسار طرف مقابل: اگر یکی از طرفین تعهد خود را انجام ندهد و ثابت شود که توانایی مالی انجام تعهد را ندارد، طرف مقابل میتواند معامله را فسخ کند.
- غبن: اگر در معامله یکی از طرفین دچار ضرر فاحش شود، میتواند معامله را فسخ کند.
- خیارات قانونی: قانون مدنی خیارات متعددی را برای طرفین عقد در نظر گرفته است که در شرایطی خاص میتوانند از آنها برای فسخ عقد استفاده کنند، مانند خیار شرط، خیار عیب، خیار غبن و …
- حکم دادگاه: در برخی موارد، ممکن است یکی از طرفین به تعهدات خود در عقد لازم عمل نکند. در این صورت، طرف مقابل میتواند به دادگاه مراجعه کند و از دادگاه تقاضای فسخ عقد را بنماید.
دانستن تفاوت بین عقد لازم و عقد جایز از اهمیت زیادی در معاملات و قراردادها برخوردار است، زیرا آثار حقوقی این دو نوع عقود با یکدیگر متفاوت است.
تفاوت عقد لازم و عقد جایز بر چه اساسی است؟
مهم ترین تفاوت عقد لازم و جایز امکان فسخ آن توسط طرفین معامله است. این معیار، مبنای تمایز بین این دو نوع عقد و تعیین تکلیف در خصوص تعهدات و مسئولیتهای طرفین در قبال یکدیگر است. در حقوق قراردادی، دو دستهی عقد لازم و عقد جایز از اهمیت ویژهای برخوردارند. این دو نوع عقد بر اساس ویژگیها و شروط مختلف تعریف شدهاند که در ادامه به تفاوتهای آنها میپردازیم.
اولین تفاوت بین این دو این است که در عقد لازم، شرایط قانونی خاصی وجود دارد که برای اعتبار داشتن عقود لازمند. به عبارت دیگر، اگر این شروط مورد توجه قرار نگیرد، عقد لازم نامعتبر شناخته میشود. در حالی که در عقد جایز، وجود این شرایط قانونی ضروری نیست و عقد با رعایت شرایط عمومی راه اندازی میشود. یکی دیگر از تفاوتهای اصلی بین این دو نوع عقد، این است که عقد لازم به عنوان یک توافق غیر قابل لغو و نقض تعریف میشود. در حالی که در عقد جایز، امکان لغو و تغییر شرایط توافق بین طرفین وجود دارد.
در نهایت، عقد لازم بیشتر در مواردی مانند ازدواج و ارثیه به کار میرود، زیرا در این حوزهها اهمیت حفظ اطمینان و استحکام حقوق طرفین بیشتر است. از سوی دیگر، عقد جایز بیشتر در معاملات تجاری و قراردادهای مختلف به کار میرود، زیرا در این حوزه انعطاف بیشتری برای تغییر و تطابق با نیازهای زمان وجود دارد.
بنابراین، با در نظر گرفتن این موارد، میتوان گفت که تفاوت اصلی عقد لازم و عقد جایز بر اساس شرایط برابری، قابل لغو بودن و نقض شرایط تعریف میشود. هر کدام از این دو نوع عقد در زمینهها و موارد مختلفی کاربرد دارند و اهمیت خاص خود را دارند.
آیا میتوان عقد جایز را غیر قابل فسخ کرد؟
بله، میتوان عقد جایز غیرقابل فسخ کرد. با غیرقابل فسخ کردن عقد جایز، تعهدات طرفین قطعی و الزامآور میشود و آنها ملزم به انجام تعهدات خود طبق مفاد عقد هستند. در این صورت، هیچ یک از طرفین حق فسخ عقد را بدون دلیل موجه نخواهد داشت. دلیل موجه برای فسخ عقد لازم، در قانون مدنی مشخص شده است و مواردی مانند غبن، عسر و حرج، تخلف از شرط و … را شامل میشود.اما به طور کلی دو راه اصلی برای این کار وجود دارد:
توافق طرفین:مهمترین و متداولترین راه برای غیرقابل فسخ کردن عقد جایز، توافق طرفین در ضمن عقد است، طرفین میتوانند با درج شرطی در ضمن عقد، حق فسخ خود را از بین ببرند و عقد را لازم کنند، به عنوان مثال، در عقود وکالت، میتوان شرط کرد که موکل حق فسخ وکیل را از خود سلب کند.
قبض در عقود معاطاتی: در برخی از عقود معاطاتی، مانند هبه، اگر مال مورد هبه به قبض گیرنده هبه تحویل داده شود، هبه لازم میشود و دیگر قابل فسخ نیست. با قبض مال مورد هبه، گیرنده هبه بر آن مال تسلط پیدا میکند و هبهکننده دیگر حق فسخ آن را ندارد. برای مثال فرض کنید شخصی ملکی را به دیگری هبه میکند، اما آن ملک را به گیرنده هبه تحویل نمیدهد. در این صورت، هبه جایز است و هر دو طرف میتوانند آن را فسخ کنند. اما اگر هبهکننده ملک را به گیرنده هبه تحویل دهد، هبه لازم میشود و دیگر قابل فسخ نیست، حتی اگر هبهکننده یا گیرنده هبه فوت کند.
آیا عقودی وجود دارد که از یک سمت لازم باشد و از سمتی دیگر جایز؟
در تئوری حقوقی ایران، عقدی که از یک سمت لازم و از سمت دیگر جایز باشد، به طور مطلق پذیرفته نشده است. دلیل این امر، تناقض ذاتی بین ماهیت عقد لازم و عقد جایز است. بنابراین، اگر یک عقد از یک سمت لازم و از سمت دیگر جایز باشد، این تناقض وجود دارد که، یک طرف نمیتواند آن را فسخ کند، در حالی که طرف دیگر میتواند. با این حال، در عمل، مواردی وجود دارد که ممکن است به نظر برسد که عقد از یک سمت لازم و از سمت دیگر جایز است.
بنابراین، نمیتوان گفت که عقد رهن از یک سمت لازم و از سمت دیگر جایز است. در سایر مواردی نیز که ممکن است به نظر برسد که عقد از یک سمت لازم و از سمت دیگر جایز است، با بررسی دقیقتر ماهیت و شرایط آن، مشخص میشود که چنین تناقضی وجود ندارد.
آیا میتوان با توافق طرفین، عقد لازم را به عقد جایز تبدیل کرد؟
توافق طرفین در خصوص تبدیل عقد لازم به عقد جایز، در واقع توافقی بر خلاف نظم عمومی و قواعد آمره حقوقی است و از نظر قانونی باطل و بیاثر خواهد بود. قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، شرایط انعقاد، آثار و احکام عقد لازم را به طور مشخص تعیین کرده است و به طرفین اجازه نمیدهد که با توافق خود، این احکام را نقض کنند. با این حال، در عمل، مواردی وجود دارد که ممکن است به نظر برسد که با توافق طرفین، عقد لازم به عقد جایز تبدیل شده است، اما آیا میتوان با توافق طرفین عقد لازم را به عقد جایز تبدیل کرد؟ پاسخ به این سوال باید با توجه به موقعیت خاص هر قرارداد و شرایط حقوقی آن داده شود.
کلام آخر
در علوم قانونی و حقوقی، مفهوم عقد یکی از مهمترین مباحث مورد بحث و بررسی است. عقد به معنای توافق و تفاهمی است که بین دو یا چند نفر بر سر انجام یک معامله یا تعهد به انجام یک وظیفه به شکل رسمی یا غیر رسمی بسته می شود. در اینجا دو نوع اصلی به میان می آید: عقد لازم و عقد جایز. با این حال، تفاوت اصلی بین این دو است که در عقد لازم، بستن قرارداد یا تعهد به انجام یک وظیفه ضروری است، در حالی که در عقد جایز، انتخاب طرفین برقراری قرارداد مهمترین عامل است. به علاوه، عقود لازم اغلب در زمینه های قانونی و اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرد، در حالی که عقود جایز بیشتر در زمینه های تجاری و خصوصی به کار می رود. درک و شناخت این دو نوع عقد می تواند به ما کمک کند تا بهترین تصمیمات را در زندگی حقوقی خود بگیریم.